کد خبر : 1486
تاریخ انتشار : سه شنبه 26 آبان 1394 - 7:46

سردار شهید محمد علی رضایی/ مسئول مهندسی لشکر ۸ نجف اشرف

سردار شهید محمد علی رضایی/ مسئول مهندسی لشکر ۸ نجف اشرف

  سردار شهید محمد علی رضایی مسئولیت: مسئول مهندسی لشکر ۸ نجف اشرف نام پدر : کرمعلی تاریخ تولد: ۲۵/۷/۱۳۳۹ تاریخ شهادت: ۱۳۶۶ محل شهادت: حلبچه نحوه شهادت: اصابت ترکش مزار شهید: شهرستان فلاورجان، گلزار شهدای جولرستان بنی آدم را میثاق و پیمانی است  با آفریدگار خود که در مرکز ثقل ایمانش به ودیعه گذاشته شده

 

سردار شهید محمد علی رضایی

مسئولیت: مسئول مهندسی لشکر ۸ نجف اشرف

نام پدر : کرمعلی

تاریخ تولد: ۲۵/۷/۱۳۳۹

تاریخ شهادت: ۱۳۶۶

محل شهادت: حلبچه

نحوه شهادت: اصابت ترکش

مزار شهید: شهرستان فلاورجان، گلزار شهدای جولرستان

بنی آدم را میثاق و پیمانی است  با آفریدگار خود که در مرکز ثقل ایمانش به ودیعه گذاشته شده است. ولی برخی از ذریه آدم در کشاکش دهر با دنیا طلبی روز را به غفلت وروزگار را به خجلت از پیمان شکنی خویش به پایان می برند.به شهادت صادق زمانه و تاریخ، معدودند نسلی و مردانی که پیمان الست در وجودشان، در هستیشان تبلور ایمانی و عملی با هم جلوه گلگون یافته است و از جمله این مردان مرد، شیر مردان دهر، شهید حاج محمد علی رضایی است.شهید در هنگامه سکوت و فریاد مبارزه طلبی شحنگان خام و مست در سال ۱۳۳۹ به دنیا آمد.این آلاله بوستان خمینی(ره)شیر خوارگی و طفولیت را در حالی پشت سر گذاشت که بت شکن همیشه تاریخ خمینی کبیر صیحه الهی را بر شحنگان مست طاغوت سرداده بود. زندگی او با اسلام و احکام اسلامی در محیط منور و معطر از بوی معنویت و نماز شکوفا شد، استقامت عجیب او در معرکه های آتش و جنگ حاصل رنج ها و تحمل سختی های کودکی او در کار کشاورزی و در کنار پدری زحمتکش بود. به هنگامه طوفان ویران ساز خانه عنکبوتی طاغوتیان، یعنی انقلاب خمینی (ره)همراه با امواج طوفانی دریای ایمان، قطره هایی از بحر خمینی یون در عرصه بیداری اسلام گرایی گشت. او با شرکت فعال در پخش اعلامیه های نور، پیام آور هدایت برای مظلومان بود. سپس جهت ادای وظیفه به خدمت سربازی در راه ایمان پرداخت. حاصل آن زخم ها و مرارت ها و جراحات و گداخت وجودش با سرب و ترکش های داغ شب پرستان به او چهره ای مصمم و استوار بخشیده بود.این استوار مرد جبهه های ایمان پس از اتمام خدمت سربازی قبای سبز سپاهی امام زمان(عج) را بر صو رت و سیرت خود پوشاند و به عضویت سپاه درآمد. سبزه قبای ایمان ردای عشق را با میثاقی علی گونه تا دم آخر که آن را به خون خویش گلگون نمود، در برداشت.

سرو همیشه سبز خمینی(ره) به سرعت مدارج نظامی را در معرکه خون پیمود و پس از مدت کوتاهی از تک تیر انداز به فرماندهی دسته، گروهان و گردان رسید و آخر الامر مسئولیت مهندسی رزمی لشکر سترک نجف اشرف تا واپسین دم حیات دنیوی بر عهده داشت. رشادت های بی نظیر او در خاک گرم خوزستان و کوههای سرد غرب کشور شهادت میدهند این یاور دیر پای خمینی  کبیر، در عملیات های مختلف چون والفجر ۱-۲-۴، خیبر، بدر تا سلسله عملیات های کربلا شرکت فعال و موثر داشت. به گواهی دوستانش، روحیه جوانمردی و مبارزه جویی او را در زمره حسینیایی قرار میدائد که خون خواهی او را از پس تاریخ گنگ طاغوطیان فریاد می کرد. دقت او در حفظ اموال بیت المال به حدی بود که خسارت دیگران بر اموال و خودروهای حوزه مسئولیتش را بعضاً تقبل می نمود.

عاشق حق و عدالت با عاقبتی سرخ و سوخته در جوار قرب الهی ماوا گرفت. هنگامی که در حلبچه بسیجیان چشم انتظار مهمات لحظه شماری میکردند او خود مسئولیت حمل مهمات را به عهده گرفت ولی خفاشان آهنی سپاه کفر اورا  نشانه رفتند و راکب ومرکوب را در آتش جهل خویش بسوختند. تاجایی که فقط استخوانی از او به یاد بود محکمی میثاقش و عینکی که نشانه بصیرتش بود از او بر جای ماند.

او در وصیت نامه خونبارش خشم مقدس حسینی را با جلوه عطوفت محمدی(ص) چنین مطرح می سازد:

((حال که به جبهه میروم و پای در چکمه میکنم نه به خاطر خشم و کینه بلکه به خاطر احیای دین خویش و صدور انقلاب خویش با یاری خداوند متعال پای در این راه میگذارم.))

فرماندهی محترم لشکر۸ نجف اشرف در پیام  به مناسبت شهادت او شکوه ایمان، خلوص و تبعیت از ولایت، او را چنین رقم می زند:

((ما شاهد عروج خونین انسانی مجاهد هستیم که با همه مشکلاتی که در زندگی داشت عمر خود را صرف خدمت به جبهه و جهاد نمود و در طول حیات پر برکتش همواره پر تلاش بود و هرکاری که به او واگذار می شد، از روی خلوص و تبعیت از ولایت انجام میداد.))

و بالاخره فرزند گرامی این شهید والا مقام در رثای پدر دلاور چنین ما را به تفکر و ذکر یاد این سربدار خویش وا می دارد: ((هرگاه از سختی های دنیا دل آزرده میشوم به این مکان(مزار شهید) مقدس پا میگذارم و روح آشفته ام به اهتزار در می آید، امروز دلم دوباره بهانه تو را میگرفت. دلتنگ گفتگوی تو بودم، دل را برداشتم ونزدت آمدم… با تو از بهاران  می گویم، دلم می خواست با شما درد دل کنم، اما می ترسم، میترسم از اینکه مبادا شما را با درد دل هایم خسته کنم… زبان حال تو در جواب سوال کودکانه من که از جبهه پرسیده بودم چنین بود که جبهه آبادی صداقت است، در جبهه خورشید هایی است که با آدم حرف می زنند، در آنجا کسی ریا کارانه نمیخندد. پدر من با حجرت تو ساختم و با فراغت انس گرفتم. پدر همه گلهای باغچه مزارت بوی تو را می دهد.)) و خطاب به ما خاکیان میگوید: به امید آن که از خواب گران برخیزیم، قدر و منزلت شهدا را در یابیم.

نثار روح پر فتوح شهدا دفاع مقدس  به خصوص این شهید بزگوار صـــــلوات.

روابط عمومی ستاد کنگره سرداران و ۱۳۰۰ شهید شهرستان فلاورجان

.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

https://eitaa.com/joinchat/2296250375Cf7848d8bdc